×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more

gegli

ghesye-tanhaei.gohardasht.com

parasto

جنون عشق

دیشب دلم به عشق محبت پریدو رفت

از شوق آواز قفس تن رهید و رفت

گویی جهان یکسره با دل به جنگ بود

زین رو به یک نگاه بدن را درید و رفت

آسان نبود این پرش جاودانگی

جامی می ازپیاله مستان خرید و رفت

دیدش به آسمان همه جا مهر میبرند

 بی مهری از زمانه بدید و برفت

نالانه سر بزد به همه کوچه های عشق

ناگه جنون عشق کمانش کشید و رفت

دنبال دل شدم تا که بچنگش بیاورم

وین رهگذار عقل هم از شهر جهید و رفت

 دیدش که میرود....زپی اش دیده هم برفت

عقل و سر و دیده یه سویش دوید و رفت

ماندم میان این عجب زندگانی

ناگه حریر عشق لبانم گزید و رفت 

دوشنبه 20 بهمن 1393 - 5:11:14 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

???

????????????

http://poor.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 28 دی 1395   4:32:34 PM

احسنت شعر زیبای فروغ روحش شاد

http://tinajoon.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 25 بهمن 1393   7:55:57 PM

Likes 1

 

ارسال پيام

سه شنبه 21 بهمن 1393   3:29:10 PM

Likes 1

چکامه ای سرشار از شور عشق و سرمستی است . امید که هماره سرخوش باشید

                                     امیر

http://mehrbavar.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 20 بهمن 1393   9:41:47 PM

Likes 3

نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت

کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت

درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد
آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت

خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد
که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت

رفت و از گریه ی توفانی ام اندیشه نکرد
چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت

بود ایا که ز دیوانه ی خود یاد کند
آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت

سایه آن چشم سیه با تو چه می گفت که دوش
عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت

استاد هوشنگ ابتهاج

http://tinajoon.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 20 بهمن 1393   6:06:46 PM

Likes 1

 + آرشیو تصآویر مجله هنری ژوآن +