سلام مدتي برايم مشكلاتي پيش اومد كه نتونستم بيام ازخوانندگان عزيزم عذرخواهي ميكنم.
من دركلاس سوم بودم كه روزي كمي حالم بدشدخواستم محبت معلمم رابه خودم جلب كنم اوردنم بيرون كلاس معلمم پرسيد ديشب شام چي خوردي يادم اومدكه ابگوشت خورده بودم ولي نميدونم چراخجالت ميكشيدم بگم كه ابگوشت خوردم به خاطرهمين به ارامي گفتم كه آبگوشت خوردم خانم معلم پرسيد چرا يواش ميگي مگه غذاي بدي هست كه خجالت ميكشي بهترين غذاست كه من خيلي هم دوست دارم كه من باشنيدن اين حرف بيشترخجالت كشيدم.اويك پسرفكركنم 1 يا2 ساله داشت كه خيلي بانمك بودوبراي اينكه من حالم بهتربشه به من گفت سركلاس حواست ........اسم اون پسريادم رفت به هرحال تااخركلاس من باپسرش بازي كردم واون روز روز خوبي برايم بود.خاطرات زيادن ولي من نمخوام خوانندهارو خسته كنم
29510 بازدید
37 بازدید امروز
114 بازدید دیروز
955 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian